قابل توجه همكاران و معلمان گرامي پايه ششم ابتدايي،شيوه نامه ارزشيابي پيشرفت تحصيليمواد درسيپايه ي ششم ابتداييسال تحصيلي 1392-1391تغييراتي در بخش رياضي داشته است.

شما مي توانيدآخرين نسخهرا با كليك رويكتابچه شيوه نامه ششم ابتداييدانلود كنيد.


۱ . کنجکاوی را دنبال کنید
ldquo;من هیچ استعداد خاصی ندارم. فقط عاشق کنجکاوی هستمrdquo;

ریاضی سرا                 www.riazisara.ir

چگونه کنجکاوی خودتان را تحریک می کنید؟
من کنجکاو هستم، مثلا برای پیدا کردن علت اینکه چگونه یک شخص موفق است و شخص دیگری شکست می خورد.
به همین دلیل است که من سال ها وقت صرف مطالعه موفقیت کرده ام.
شما بیشتر در چه مورد کنجکاو هستید؟
پیگیری کنجکاوی شما رازی است برای رسیدن به موفقیت.

۲ .پشتکار گرانبها است
ldquo;من هوش خوبی ندارم، فقط روی مشکلات زمان زیادی می گذارمrdquo;
تمام ارزش تمبر پستی توانایی آن به چسبیدن به چیزی است تا زمانی که آن را برساند.
پس مانند تمبر پستی باشید و مسابقه ای که شروع کرده اید را به پایان برسانید.
با پشتکار می توانید بهتر به مقصد برسید.
۳ .تمرکز بر حال
ldquo;مردی که بتواند در حالی که دختر زیبایی را می بوسد با ایمنی رانندگی کند، به بوسه اهمیتی را که سزاوار آن هست نمی دهدrdquo;
پدرم به من می گفت نمی توانی در یک زمان بر ۲ اسب سوار شوی.
من دوست داشتم بگویم تو می توانی هر چیزی را انجام بدهی اما نه همه چیز.
یاد بگیرید که در حال باشید و تمام حواستان را بدهید به کاری که در حال حاضر انجام می دهید.
انرژی متمرکز، توان افراد است، و این تفاوت پیروزی و شکست است.
۴ .تخیل قدرتمند است
ldquo;تخیل همه چیز است. می تواند باعث جذاب شدن زندگی شود. تخیــل به مراتب از دانش مهم تر استrdquo;
آیا شما از تخیلات روزانه استفاده می کنید؟
تخیل پیش درآمد تمام داشته های شما در آینده است.
نشانه واقعی هوش دانش نیست، تخیل است.
آیا شما هر روز ماهیچه های تخیل تان را تمرین می دهید؟
اجازه ندهید چیزهای قدرتمندی مثل تخیل به حالت س دربیایند.
۵ .اشتباه کردن
ldquo;کسی که هیچ وقت اشتباه نمی کند هیچ وقت هم چیز جدید یاد نمی گیردrdquo;
هرگز از اشتباه کردن نترسید چون اشتباه شکست نیست.
اشتباهات شما را بهتر، زیرک تر و سریع تر می کنند، اگر شما از آنها استفاده مناسب کنید.
قدرتی که منجر به اشتباه می شود را کشف کنید.
من این را قبل گفته ام، و اکنون هم می گویم، اگر می خواهید به موفقیت برسید اشتباهاتی که مرتکب می شوید را ۳ برابر کنید.
۶ .زندگی در لحظه
ldquo;من هیچ موقع در مورد آینده فکر نمی کنم، خودش بزودی خواهد آمدrdquo;
تنها راه درست آینده شما این است که در همین لحظه باشید.
شما زمان حال را با دیروز یا فردا نمی توانید عوض کنید.
بنابراین این از اهمیت فوق العاده برخوردار است که شما تمام تلاش خود را به زمان جاری اختصاص دهید.
این تنها زمانی است که اهمیت دارد، این تنها زمانی است که وجود دارد.
۷ . خلق ارزش
ldquo;سعی نکنید موفق شوید، بلکه سعی کنید با ارزش شویدrdquo;
وقت خود را به تلاش برای موفق شدن هدر ندهید بلکه وقت خود را صرف ایجاد ارزش کنید.
اگر شما با ارزش باشید، موفقیت را جذب می کنید.
استعدادها و موهبت هایی که دارید را کشف کنید.
بیاموزید چگونه آن استعدادها و موهبت های الهی را در راهی استفاده کنید که برای دیگران مفید باشد.
تلاش کنید تا با ارزش شوید و موفقیت شما را تعقیب خواهد کرد.
۸ . انتظار نتایج متفاوت نداشته باشید
ldquo;دیوانگی یعنی انجام کاری دوباره و دوباره و انتظار نتایج متفاوت داشتنrdquo;
شما نمی توانید کاری را هر روز انجام دهید و انتظار نتایج متفاوت داشته باشید، به عبارت دیگر، نمی توانید همیشه کار یکسانی (کارهای روزمره) را انجام دهید و انتظار داشته باشید متفاوت به نظر برسید.
برای اینکه زندگی تان تغییر کند، باید خودتان را تا سر حد تغییر افکار و اعمالتان متفاوت کنید، که متعاقبا زندگی تان تغییر خواهد کرد.
۹ . دانش از تجربه می آید
ldquo;اطلاعات به معنای دانش نیست. تنها منبع دانش تجربه استrdquo;
دانش از تجربه می آید. شما می توانید درباره انجام یک کار بحث کنید، اما این بحث فقط دانش فلسفی از این کار به شما می دهد.
شما باید این کار را تجربه کنید تا از آن آگاهی پیدا کنید.
تکلیف چیست؟ دنبال کسب تجربه باشید!
وقت خودتان را صرف یاد گرفتن اطلاعات اضافی نکنید. دست بکار شوید و دنبال کسب تجربه باشید.
۱۰ . اول قوانین را یاد بگیرید بعد بهتر بازی کنید
ldquo;اگر شما قوانین بازی را یاد بگیرید از هر کس دیگر بهتر بازی خواهید کردrdquo;
دو گام هست که شما باید انجام بدهید:
اولین گام اینکه شما باید قوانین بازی که می کنید را یاد بگیرید، این یک امر حیاتی است.
گام دوم هم اینکه شما باید بازی را از هر فرد دیگری بهتر انجام بدهید.
اگر شما بتوانید این دو گام را حساب شده انجام دهید موفقیت از آن شماست.


من پندت مي دهم تو حساب مگس هارا ميكني؟


پدري به فرزندخودكه ناسازگاري ميكرد وگردفساداخلاقي

همي ميگشت روزي پندميدادوبازبان ملايم به راه راست دلالت ميكرد پسرحواسش نبودوبه قول معروف از يك گوش گرفته و از گوش ديگر بيرون مي كرد.

پس از آن كه پدراز صحبت واندرز فارغ شد پسر گفت: پدر جان تا شماحرف ميزديدمن حساب كردم

كه 20 مگس به دم خرمان نشست.پدركه اغتشاش حواس فرزندرا ديدسخت از او نوميد گشت و گفت:
من پندت ميدهم وتو مگس ها را حساب مي كني؟

من پندت مي دهم تو حساب مگس هارا ميكني؟


پدري به فرزندخودكه ناسازگاري ميكرد وگردفساداخلاقي

همي ميگشت روزي پندميدادوبازبان ملايم به راه راست دلالت ميكرد پسرحواسش نبودوبه قول معروف از يك گوش گرفته و از گوش ديگر بيرون مي كرد.

پس از آن كه پدراز صحبت واندرز فارغ شد پسر گفت: پدر جان تا شماحرف ميزديدمن حساب كردم

كه 20 مگس به دم خرمان نشست.پدركه اغتشاش حواس فرزندرا ديدسخت از او نوميد گشت و گفت:
من پندت ميدهم وتو مگس ها را حساب مي كني؟

ما صد نفر بوديم, ان ها دو نفر بودند همراه

در زمان قاجاريه يك فوج سرباز مامور سركوب يك عده اشرار شدند .
در عرض راه همين كه لشكر به گردنه اي رسيد دو نفر از ترس جان خود به ان ها حمله وشليك كردند.
سربازان براثرظلم و فساد حاكم برمملكت انگيزه و شجاعتي

براي جنگيدن نداشتندازشدت وحشت وترس تفنگها را بر زمين
ريختندو دست ها را بالا بردند و تسليم گرديدند.
ان چون اين ديدند بر جسارتشان افزودندو فرود امدندو تمام نقدينه و اشيا سبك وزن و سنگين قيمت شان را برداشتند واز پي كارشان رفتند.
وقتي اين خبر به سلطان رسيد سربازان را احضار كردو از ان ها با خشم وغضب پرسيد:چگونه دو نفر توانستندشما صد
سربازمسلح را كنند؟
اندام تمامي سربازان به لرزه افتاده بودوازجواب وامانده بودندامايك نفركه جرات بيشتري داشت درجواب گفت:
قربان ما صد نفر بوديم تنها, آن ها دو نفر بودند همراه

دوقرت ونيمشم باقيه

گويند سليمان نبي با جانوران در ارتباط بوده. روزي مجموع جانوران دنيا را به ضيافت خواند پيش از همه ماهي
بيرون اورد وقسمت خويش يا قورباغه اي سر از آب

از سفره عام بخواست. سهمش را به او دادند بخورد و باز طلب كرد بدادند و او دوباره خواستار
شدتا آنگاه كه تمام آمادگي ها و تشريفات جشن به كاراو رفت وجانورهم چنان ازمند بود سليمان در كار او ماندو پرسيد:
رزق تو روزانه چه مقدار است؟
گفت:سه جرعه كه اكنون نيم جرعه ي ان مرا داده اند و

منتظر دو نيم جرعه ي ديگر هست.
اين مثل را در مورد افرادي به كار مي برند بسيار طمع كارند و هرچه به آن ها دهيم شاكر نمي شوند

دو بلا در یک زمان


منصور دوانيقي,به يكي از اعراب گفت:شكر خدا را به جاي بياوريد كه چون حكومت شما به من واگذارشدطاعون از بلاد
مرتفع گرديد.
عرب گفت:خداي بلند مرتبه از آن عادل تر است كه دو بلا را هم زمان بر بندگانش بفرستد. منصور از اين سخن خجل و
شرمگين شد و كينه ي ان مرد را به دل گرفت تا بالاخره او را كشت.

صد تومن را مي دادم كه بچه ام يك شب بيرون نخوابه

مردي را فرزند گم شد. منادي پشت منادي به كوي و برزن فرستاد و هرساعت مژده يابنده را افزايش مي دادو تانزديك
غروب مژده گاني به100 تومان رسيد
آن كه كودك را يافته بود, گمان كردكه هرچه در دادن طفل دير كند,مژده گانيش بيشتر مي شود.چون صبح شد اثري از مناديان نديد ناچار خود نزد پدر رفت مطالبه 100 تومان
مژدگاني را كرد.
پدر گفت: 100تومان را زماني ميدادم كه بچه ام يك شب بيرون نخوابد


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مدرسه علمیه أمیرالمؤمنین(ع)درگز-واحدپژوهش مطالب مهم dlfile تایپ فوری، تایپ فوری آنلاین و اینترنتی مشاوره، طراحی، اجرا و تجهیز سالن همایش، آمفی تئاتر، کنفرانس و سینما میم باید بود هنرستان حرفه ای خاتم الانبیا buyslimming ﮼پارس‌وب‌گروه‌آوایِ‌شبانه کلوپ مهندسان صنایع ایران